از خیلی از ماها اگه بپرسن از خدا بیشتر میترسی یا از پدر و مادرت؟ همسرت؟ همکارت؟ همکلاسیت؟ جواب میدم معلومه از خدا! اما راستش بیشتر آدمها از خدا اصلاً نمیترسن. اگه میترسیدن که اینقدر راحت جلوی خدا گناه نمیکردن. جلوی بقیه پنهانکاری میکنن و کارای خلافشونو قایم میکنن. اما تا تنها میشن راحت گناه میکنن. فکر نمیکنن خدا همه جا هست، نه فقط بعضی جاها!
یَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَ لا یَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّهِ
از مردم مخفی میکنند اما از خدا نه
(بخشی از آیه 108 نساء)
ما دیر ره تــــوبه گــرفتیم ولى او
از جرم و خطاڪاریمان زود گذشته
◄ بنـــــدهی مــــــــــن↶↶↶
پس ڪِی قلبت را به من میدهی؟
هنـــــــــــوز وقـــــتش نـــــرسیده؟
هـنوز فڪر میڪنی جز من ڪسۍ
خـــــریدار دلت باشد؟
? ســـــوره حـــدید آیه ۱۶
تکیه و تأکید بر ماجراهای توأم با جنایت و خیانت و بازگویی آن ها در مجالس و نشست های خانوادگی و فامیلی، به نوعی اشاعه مفاسد و منکرات تلقی شده و موجب فرو ریختن قباحت زشتی ها و پستی ها در ذهن زندگی ما خواهد شد.
بیان خوبی ها و زیبایی های اخلاقی، علاوه بر آرامش گوینده موجب شادابی و نشاط و پراکندن مهر و دوستی در بین مخاطبان خواهد شد. حکایتی را با هم مرور می کنیم:
روزگاری، عالم و عارفی سوار بر مرکب گرانبهایی از بیابانی عبور می کرد فردی را دید نالان. علت را پرسید، گفت من علیلم، توان راه رفتن ندارم. گرسنه ام نای ایستادن ندارم. راه را گم کرده ام. درمانده ام. راکب، از اسب فرو افتاد و راه مانده را سوار بر اسب کرد تا با خود به شهر مشایعت کند، فرد نالان، یک باره مهار اسب را به دست گرفت از آنجا دور شد. و قرار بر فرار گذاشت، راکب که دارایی خود را از دست داده می دید.
با فریاد گفت: ای مرد جوان لحظه ای بایست و اسب و هر آنچه در خورجین آن است از آن تو باد گفت: چه می گویی؟ عالم گفت: این ماجرا را هرگز در جایی نقل نکن. چرا؟ چون؛ دیگر هیچ سواره ای به پیاده ای و هیچ فرد سالم و توانایی به ناتوانی کمک نخواهد کرد. جوان، از اسب پیاده شد و گفت درس بزرگی که امروز از تو آموختم، از همه ثروت هایی که می خواستم بدست آورم با ارزش تر است. تو به واقع عالم و عارف بزرگی هستی.
بیشتر مجالس و نشست های خانوادگی با گفتگوهایی همراه است که برای ایجاد تغییر در دیگران انجام می شود. همه می خواهند دیگری تغییر کند. کسی به تغییر خود نمی اندیشد. شوهر برای تغییر فکر و عمل همسرش تلاش می کند و زن نیز برای متحول ساختن شوهر خود تلاش می کند و این دو برای تربیت و تزکیه فرزندان و… امّا بهترین راه تغییر دیگران، ایجاد تغییر و تحول در افکار و رفتار خود می باش
?فلَا تخَْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِى فىِ قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا?
(32- احزاب)
⛔️هنگام سخن گفتن صداى خود را نازك نكنید كه بیمار دلان در شما طمع خواهند كرد؛ بنابراین درست سخن بگویید.
?این آیه هم به مانند آیه قبلش هر چند خطاب به همسران رسول خدا صلی الله علیه و آله است اما اختصاصی به آنها ندارد. این آیه به زنان دستور می دهد که در گفتگوی با نامحرم یا جایی که نامحرم بیمار دل، صدای آنها را می شنود به شکل جدی و معمولی سخن بگویند و از طنازی و نازک کردن صدا و برخی حالات که باعث می شود شنونده شهوتران به فکر گناه بیفتد جدا پرهیز کنند.?
?تعبیر به «الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ؛ كسى كه در دل او بیمارى است» تعبیر بسیار گویا از این حقیقت است كه غریزه جنسى در حد تعادل و مشروع عین سلامت است؛ اما هنگامى كه از این حد گذشت، تبدیل به نوعی بیمارى می شود تا آنجا كه گاه به سر حد جنون مىرسد كه از آن تعبیر به «جنون جنسى» می كنند.?
?این دستور یکی از اصول تربیت اسلامی و رعایت عفاف است که باید در مجالس میهمانی، برخوردهای کاری و اداری، کوچه و بازار و … به شدت و دقت رعایت شود که غفلت از این توصیه قرآنی جز به سود شیطان صفتان نخواهد بود
?
وقتی خدایی هست ڪه با دهانِ
بســـته صـــداتو میشنوه! تــنها
خریداریه ڪه جنس شڪسته رو
بهتر بر میداره! وقتی هـمه رفتتد
می مـــــونه!
و تنها ڪسی هست ڪه…
وقتی میبخشه بی منته…
چرا احساس تنهایی میڪنی؟!
خودش گفته یادم باش تا یادت کنم.
?ســـوره بقـــــره آیه ۱۵۲