هر روز یک آیه همراه با تفسیر
✨سوره بقره
✨بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم✨
?يسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنفِقُونَ قُلْ مَا أَنفَقْتُم مِّنْ خَيْرٍ فَلِلْوَالِدَيْنِ وَالأَقْرَبِينَ وَالْيَتَامَي وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا تَفْعَلُواْ مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِيمٌ (215)
ز تو مى پرسند چه چيز انفاق كنند؟ بگو: هر مالى كه (مى خواهيد) انفاق كنيد، براى پدر و مادر و نزديكان و يتيمان و مستمندان و در راه ماندگان باشد. و (بدانيد) هر كار خيرى كه انجام دهيد، همانا خداوند به آن آگاه است.
نکته:
در اين آيه دو بار كلمه «خير» بكار رفته است: يكى انفاق خير؛ «انفقتم من خير» وديگرى كار خير؛ «تفعلوا من خير» تا بگويد افراد بى پول نيز مى توانند با عمل و كار خود، به خير برسند.
در حديث مى خوانيم: «لاصدقة و ذو رحم محتاج» ( 1)در صورت نيازمندى بستگان، نوبت صدقه به ديگران نمى رسد.
در انفاق، رعايت اهمّ و مهمّ، اطلاع كامل و موازين عاطفى مورد نظر است.
انفاق پنج گونه است: [2]
- انفاق واجب. مانند زكات، خمس، كفّارات، فديه ونفقه زندگى كه برعهده مرد است.
- انفاق مستحبّ. مانند كمك به مستمندان، يتيمان و هديه به دوستان.
- انفاق حرام. مانند انفاق با مال غصبى يا در راه گناه.
- انفاق مكروه. مانند انفاق به ديگران با وجود مستحقّ در خويشاوندان.
- انفاق مباح. مانند انفاق به ديگران براى توسعه زندگى. زيرا انفاق براى رفع فقر، واجب يا مستحبّ است.
—–
1) بحار، ج 77، ص 59.
2) تفسير مواهب الرّحمن، ج 3، ص 264.
پیام آیه:
- نوع انفاق و مورد و راه آن را بايد از مكتب وحى آموخت. «يسئلونك»
امام سجاد عليه السلام در دعاى مكارم الاخلاق از خداوند مى خواهد كه او را در انفاق كردن هدايت كند. «وأصب بى سبيل الهداية للبرّ فيما انفق منه»
- سؤال مردم، زمينه ى نزول پاسخ از طرف خداوند است. «يسئلونك… قل»
- انفاق، شامل كارهاى كوچك و بزرگ مى شود. «من خير»
- مال و دارايى دنيا، در دست افراد با ايمان، مايه ى خير است. «من خير»
- انفاق بايد از چيزهاى خوب ومرغوب باشد. «من خير»
- انفاق، تنها در امور مالى نيست، هر نفع و بهره اى را در برمى گيرد. «من خير»
- بهترين مورد انفاق، والدين و بستگان هستند. «فللوالدين و الاقربين…»
- انفاق به خويشان، مايه ى استحكام پيوندهاى خانوادگى، و انفاق به ديگران، سبب جبران كمبودهاى مالى و عاطفى نيازمندان و برطرف نمودن اختلاف طبقاتى است. «فللوالدين والاقربين واليتامى والمساكين وابن السبيل»
- حكيم كسى است كه در پاسخ، به چيزى اشاره كند كه سؤال كننده از آن غافل است. در آيه از جنس انفاق سؤال شد، خداوند مورد را معيّن نمود. «ماذا ينفقون… فللوالدين…»
- اسلام، به طبقه ى محروم توجّه خاصّى دارد. «وابن السبيل»
- عمل صالح، هرگز ضايع نمى شود. خواه آشكار صورت گيرد يا مخفيانه، كم باشد يا زياد. «فانّ اللّه به عليم»
- ايمان به آگاهى خداوند از عمل ما، بهترين تشويق است. «فانّ اللَّه به عليم»
منبع: تفسیرنور
✨ اللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن✨
✨اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم✨
? سوال:
در نماز مسافر آیا باید محلی که در شهر قرار است برویم را کیلومتر بگیریم یا ابتدای ورودی شهر را؟
? پاسخ:
✍ آیات عظام امام خمینی(ره) و خامنه ای:
اگر جای خاصی از شهر مقصد مورد نظر است باید مسافت را تا آن محل حساب کند (. مثلاً دوستی او را به منزل یا باغی که در داخل همان شهر است دعوت کرده، در محاسبه مسافت، همان نقطه باید در نظر گرفته شود.) و الا ابتدای شهر ملاک است.
✍ آیت الله بهجت:
اگر مقصد خود شهر باشد ابتدای شهر را حساب کند ولی اگر مقصد مکان مشخصی در شهر باشد بطوری که بقیه به منزله جاده است تا همان نقطه حساب شود.
✍ آیت الله سیستانی:
انتهای مسافت آخرین مقصد است.
✍ آیات عظام صافی، وحید خراسانی، زنجانی، فاضل، مکارم، نوری همدانی:
اول شهر را انتهای مسافت حساب کند.
? منبع:
امام استفتائات ج1 صلوه المسافر س:2402 صافی هدایه العباد ج1 م1109 بهجت استفتائات ج2 س 2985 خامنه ای اجوبه الاستفتائات س 667 وحید توضیح المسائل نماز مسافر شرط اول م1289 زنحانی همان م 1281 نوری : همان م 1316مکارم استفتائات ج1 س 209 سیستانی توضیح المسائل م1267
وارد سلف سرویس شدم.
ساعت حدود 1و 45 بود و به کلاس نمیرسیدم و صف غذا طولانی بود.
دنبال آشنایی میگشتم در صف تا بتوانم سریعتر غذا بگیرم.
شخصی را دیدم که چهرهای آشنا داشت و قیافهای مذهبی.
نزدیک شدم و ژتون را به او دادم و گفتم: برای من هم بگیر.
چند لحظه بعد نوبت او شد و ژتون مرا داد و یک ظرف غذا گرفت
و برای من که پشت میز نشسته بودم، آورد و خودش به انتهای صف غذا برگشت و در صف ایستاد.
بلند شدم و به کنارش رفتم و گفتم: چرا این کار را کردی و برای خودت غذا نگرفتی؟
گفت: من یک حق داشتم و از آن استفاده کردم و برای شما غذا گرفتم و حالا برمیگردم و برای خودم غذا میگیرم.
این لحظهای بود که به او سخت علاقهمند شدم و مسیر زندگیام تغییر کرد.
شهیدعبدالحمید دیالمه
آیت الله حق شناس (ره) :
یک کسی به بنده گفت: آقا! من قساوت_قلب پیدا کردهام. برای درمان این بیماری چه کنم؟ گفتم: چند چیز است که رفع قساوت قلب میکند :
✅حضور در مسجد؛ اول، آمدن به مسجد است که پروردگار عزیز قلب کسی را که به مسجد بیاید را مورد نظر قرار میدهد و قلبش را از قساوت خارج میکند.
✅همنشینی با دانشمندان دین؛ دومین چیزی که قساوت قلب را میبرد، همنشینی با دانشمندان دین است.
✅نماز شب؛ سومین چیزی هم که قساوت قلب را میبرد، نماز شب است.
✅هر روز یک آیه همراه با تفسیر ?
✨سوره بقره
✨بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم✨
?كانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلاَّ الَّذِينَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْياً بَيْنَهُمْ فَهَدَي اللّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ لِمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللّهُ يَهْدِي مَن يَشَاءُ إِلَي صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ (213)
مردم (در آغاز) امّتى يگانه و يكدست بودند (و در ميان آنها تضاد و درگيرى نبود. سپس در ميان آنها اختلافات بوجود آمد،) پس خداوند پيامبران را بشارت آور و بيم دهنده برانگيخت و با آنان كتاب آسمانى را به حقّ نازل نمود تا ميان مردم در آنچه اختلاف داشتند حكم كند. ودر آن (كتاب) اختلاف نكردند مگر كسانى كه به آنان کتاب داده شده بود، (آن هم) پس از آنكه دلائل روشن برايشان آمد، (و بخاطر) حسادتى كه ميانشان بود. پس خداوند آنهايى را كه ايمان آورده بودند، به حقيقت آنچه مورد اختلاف بود، به خواست خود هدايت نمود. (امّا افراد بى ايمان، همچنان در گمراهى واختلاف باقى ماندند.) وخداوند هركس را بخواهد به راه راست هدايت مى كند.
نکته:
آنچه از اين آيه استفاده مى شود اين است كه مردم در ابتدا زندگى ساده و بسيطى داشتند، ولى كم كم در اثر كثرت افراد و ازدياد سليقه ها، اختلافات و درگيرى ها پيش آمد. در برخى از روايات، اين زمان به دوران قبل از حضرت نوح عليه السلام تطبيق شده كه در آن زمان، مردم زندگى ساده و محدودى داشته و در بى خبرى به سر مى بردند. سپس افراد بر سر بهره گيرى از منابع طبيعى و اينكه هركسى مى خواست ديگرى را به استخدام خود درآورده و از منافع او بهره ببرد، اختلاف كرده و جوامع و طبقات پيش آمد. لازمه ى زندگى اجتماعى، وجود قانون محكم و عادلانه اى است كه بتواند اختلافات را حل نمايد، خداوند پيامبران را براى حل اختلافات و رفع درگيرى ها، مبعوث نمود و كتاب هاى آسمانى را نازل نمود، ولى گروهى آگاهانه و از سر لجاجت، در برابر انذار و تبشير پيامبران مقاومت كرده و خود بوجود آورنده ى اختلافات ديگرى نيز شدند. امّا خداوند با لطف خويش افرادى كه مستعد و پذيراى هدايت بودند، هدايت نمود و آنهايى كه در اثر حسادت و يا ظلم مقابله مى كردند، به حال خود رها كرد تا كيفر خود را ببينند.
انتقاد قرآن، از اختلاف لجوجانه اى است كه انسان حاضر به پذيرش داورى انبيا و قانون خداوند نباشد وگرنه اختلافى كه عاقبت تسليم عدالت شود، اشكالى ندارد. همچون اختلاف دو كفّه ى ترازو كه در حركت هاى متضادّ خود، دنبال رسيدن به عدالت هستند. «فهدى اللّه… لما اختلفوا فيه»
تفسير نورالثقلين، ج 1، ص 209.
پیام آیه
- قانون وتمدن هاى بشرى، قادر بر حل اختلافات نيستند. زيرا هر گروه وفردى بدنبال خواست هاى خود است. حل اختلافات بايد از طريق قانون الهى و داورى انبيا صورت گيرد. قانونى كه مصون از تحريف وخطاست و داورى كه از هوا وهوس واغراض نفسانى معصوم است. «فبعث اللَّه النبيّين… معهم الكتاب»
- بهترين راه حل اختلاف، تقويت ايمان به معاد است. انبيا براى پيشگيرى از اختلافات، از بشارت وبراى درمان آنها، از انذار استفاده مى كنند. «مبشّرين ومنذرين… ليحكم بين النّاس»
- خطوط كلّى اهداف انبيا يكى است. «النبيّين مبشرين و منذرين»
- داورى انبيا، در چارچوب قوانين آسمانى است. «انزل معهم الكتاب ليحكم»
- يكى از وظايف انبيا، ايجاد وحدت وتفرقه زدايى است. «ليحكم… فيما اختلفوا»
- قضاوت همه انبيا، يك گونه است. فرمود: «ليحكم» ونفرمود: «ليحكموا»
- بدترين نوع اختلاف، اختلاف آگاهانه اى است كه بخاطر حسادت وظلم بوجود مى آيد. «ما اختلف فيه… من بعد ما جائتهم البيّنات بغياً بينهم»
- در بين مؤمنان هم اختلاف پيدا مى شود، ولى در پرتو ولايت خداوند، رهبرى مى شوند. «فهدى اللّه… لما اختلفوا فيه»
- ايمان، زمينه برخوردارى از هدايت خاصّ الهى است. «فهدى اللَّه الذين آمنوا»
- گرچه هدايت همه افراد به خواست خداوند است، ولى خواست خداوند بر اساس حكمت است. «يهدى من يشاء»
- صراط مستقيم، پايان دهنده اختلافات است. «اختلفوا… يهدى… صراط مستقيم»
منبع: تفسیرنور