همیشه شنیدیم باید کار خیر کرد و به فکر آخرت بود. واسه همین شبهای جمعه که میشه یه عده شکلات و خرما و از این جور چیزها خیرات میکنن. یه عده دیگه هم هستن که مدرسه و بیمارستان و مکانهای عمومی میسازن. ولی کار خیر فقط اینا نیست. عیادت مریض، سر زدن به عمه و خاله و عمو و دایی پیر، آشتی دادن، راهنمایی کردن آدمها و هزار تا کار دیگه. این کارا پول نمیخواد ولی خیلی سختتره!
وَ الْباقِیاتُ الصَّالِحاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَواباً وَ خَیْرٌ أَمَلاً
خوبیهای ماندگار، ثوابش نزد خدای تو بهتر و امیدبخشتر است.
(بخشی از آیه 46 کهف)
این جا تا یه بار سنگین داری دو تا کارگر خبر میکنی و میگی برات ببرن، اصلاً نمیذاری به کمرت فشار بیاد. خودت میشینی تو خونه یا تو ماشین و کارگر برات بارتو میبره. اما اون دنیا از این خبرا نیست. هر چی بار گناه داری باید خودت ببری، نه کارگری هست نه وسیلهای! اون دنیا همه دارن بار گناهای خودشونو میبرن. پس سعی کنیم سبکبار بریم اون دنیا.
وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری
هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نمیکشد
(بخشی از آیه 15 اسراء)
(صفحه 98)
وای از اون روزایی که دل آدم میگیره. دنیا با همه بزرگیش برات قفس میشه. تو شهر بزرگ باشی یا تو شهر کوچیک، تو کوه باشی یا تو بیابون، فرقی نداره، دنیا برات زندون شده. مثل این که اصلاً روحت تو دنیا جا نمیشه، میخواد پر بکشه بره همون جایی که ازش اومده. از دست این دنیای خاکی و آدمهاش و دوز و کلکهاشون خسته شده. خدا هم میدونسته بعضی وقتها دل بندههاش میگیره، واسه همین تو قرآن گفته:
وَ ضاقَتْ عَلَیْکُمُ الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ
و زمین با همه وسعتش بر شما تنگ شد
(بخشی از آیه 25 توبه)
وای از اون روزایی که دل آدم میگیره. دنیا با همه بزرگیش برات قفس میشه. تو شهر بزرگ باشی یا تو شهر کوچیک، تو کوه باشی یا تو بیابون، فرقی نداره، دنیا برات زندون شده. مثل این که اصلاً روحت تو دنیا جا نمیشه، میخواد پر بکشه بره همون جایی که ازش اومده. از دست این دنیای خاکی و آدمهاش و دوز و کلکهاشون خسته شده. خدا هم میدونسته بعضی وقتها دل بندههاش میگیره، واسه همین تو قرآن گفته:
وَ ضاقَتْ عَلَیْکُمُ الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ
و زمین با همه وسعتش بر شما تنگ شد
(بخشی از آیه 25 توبه)
سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَ مَأْوَاهُمُ النَّارُ وَ بِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمِينَ (آل عمران / آیه 151)
? ترجمه:
به زودي در دلهاي كافران به خاطر اينكه بدون دليل چيزهائي را براي خدا شريك قرار دادند، رعب و ترس ميافكنيم و جايگاه آنها آتش است و چه بد جايگاهي است جايگاه ستمكاران.
کفر و ترس ؛ خداوند در این آیه وعده یاری کردن به وسیله رعب را در آینده می دهد. ضمن اینکه منشأ این ترس را شرک کافران معرفی می کند. در انتهای جنگ احد با اینکه مسلمانان شکست خورده بودند و انتظار می رفت که مشرکان بر باقیمانده لشکر آن ها بتازند و غنیمت جمع کنند و شهر را غارت نمایند، اما خداوند ترس و وحشت عجيبى در دلهاى آنها افكند، به طوری که مانند شکست خورده ها به مکه بازگشتند. این مسئله بسیار در طول تاریخ اتفاق افتاده است که خداوند مسلمانان را با ترس کافران از آن ها یاری کرده است. کوچکترین تحرکی در اردوگاه مسلمانان بیشتر از آنچه که فکرش را بکنیم آن ها را می ترساند. به طوری که قید رویارویی با مسلمانان را هم می زنند. هر چقدر هم که از شوکت و توان نظامی برخوردار باشند. شاید دلیل این ترس این است که آن ها بر خلاف مسلمانان که به خدا توکل می کنند، تکیه گاهی در زندگی برای این امور مهم ندارند. بنابراین در چنین رویارویی ها آن ها همیشه فرسنگها با موفقیت و پیروزی فاصله دارند. چون ترس برادر مرگ است!