این آدمهای عجول هم خودشونو میندازن تو دردسر هم به بقیه استرس میدن. وقتی دارن کار میکنن آدم فکر میکنه داره یه فیلم دور تند میبینه! آدمهای عجول معمولاً کلی به خودشون و بقیه ضرر میزنن. سریع تصمیم میگیرن و سریع هم انجام میدن و سریع هم پشیمون میشن! معمولاً آدمهایی که سر صبر کاراشون رو انجام میدن برنده میشن. قرآن هم میگه اگر صبر کنید و پخته عمل کنید براتون بهتره:
وَ أَنْ تَصْبِرُوا خَیْرٌ لَکُمْ
و اگر صبر کنید برای شما بهتر است
(بخشی از آیه 25 نساء)
❓ وظیفه
افــــراد در
دو فــرض زیـر
نسبـــــت بـــه روزه
چیــست؟
1. فـردی کهبیماری استسقاء دارد و زیادتشــنـه می شــــود؟
2. روزه داریکه اتفاقا دچار تشنگی زیاد شده است؟
✅ فرض اول: اگر انســان مرضی دارد که زیاد
تشنه میشود ونمیتواندتشنگی راتحمل کند
یا بـرای او مشـقّت دارد، روزه بر او واجـب
نیـست ولی در فرض دوم باید برای هر روز
یک مُد طعام به فقیـر بدهـد، و چنانچه بعد
بتواند روزه بگیرد،واجب نیست قضا نماید.
فرض دوم: اگر روزه دار بقدری تشنه شــود
که بترسد از تشنگی بمیرد ، یا به او ضـرری
برسد، یا آنکه به سختی بیفتد که نمیتواند
آن را تحمـل کنـد، می تــواند به انــدازهای
که تـرس از این امـور بر طـــرف شــود آب
بیاشــامد، بلـکه در فــرض تـــرس از مـرگ
و مانند آن واجب اسـت ولی روزه او باطل
می شــود. و اگـر ماه رمضــان باشـد، بایـد
ـ بنـــابـــر احتیـــاط لازم ـ بیشتــــــر از آن
نیــاشــامد و در بقیـــه روز از انجــام کاری
که روزه را باطل می کنـد خـودداری نمایـد.
✍️ نظر آیت الله “سیستانی"، سایت sistani.irg
از خیلی از ماها اگه بپرسن از خدا بیشتر میترسی یا از پدر و مادرت؟ همسرت؟ همکارت؟ همکلاسیت؟ جواب میدم معلومه از خدا! اما راستش بیشتر آدمها از خدا اصلاً نمیترسن. اگه میترسیدن که اینقدر راحت جلوی خدا گناه نمیکردن. جلوی بقیه پنهانکاری میکنن و کارای خلافشونو قایم میکنن. اما تا تنها میشن راحت گناه میکنن. فکر نمیکنن خدا همه جا هست، نه فقط بعضی جاها!
یَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَ لا یَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّهِ
از مردم مخفی میکنند اما از خدا نه
(بخشی از آیه 108 نساء)
ما دیر ره تــــوبه گــرفتیم ولى او
از جرم و خطاڪاریمان زود گذشته
◄ بنـــــدهی مــــــــــن↶↶↶
پس ڪِی قلبت را به من میدهی؟
هنـــــــــــوز وقـــــتش نـــــرسیده؟
هـنوز فڪر میڪنی جز من ڪسۍ
خـــــریدار دلت باشد؟
? ســـــوره حـــدید آیه ۱۶
تکیه و تأکید بر ماجراهای توأم با جنایت و خیانت و بازگویی آن ها در مجالس و نشست های خانوادگی و فامیلی، به نوعی اشاعه مفاسد و منکرات تلقی شده و موجب فرو ریختن قباحت زشتی ها و پستی ها در ذهن زندگی ما خواهد شد.
بیان خوبی ها و زیبایی های اخلاقی، علاوه بر آرامش گوینده موجب شادابی و نشاط و پراکندن مهر و دوستی در بین مخاطبان خواهد شد. حکایتی را با هم مرور می کنیم:
روزگاری، عالم و عارفی سوار بر مرکب گرانبهایی از بیابانی عبور می کرد فردی را دید نالان. علت را پرسید، گفت من علیلم، توان راه رفتن ندارم. گرسنه ام نای ایستادن ندارم. راه را گم کرده ام. درمانده ام. راکب، از اسب فرو افتاد و راه مانده را سوار بر اسب کرد تا با خود به شهر مشایعت کند، فرد نالان، یک باره مهار اسب را به دست گرفت از آنجا دور شد. و قرار بر فرار گذاشت، راکب که دارایی خود را از دست داده می دید.
با فریاد گفت: ای مرد جوان لحظه ای بایست و اسب و هر آنچه در خورجین آن است از آن تو باد گفت: چه می گویی؟ عالم گفت: این ماجرا را هرگز در جایی نقل نکن. چرا؟ چون؛ دیگر هیچ سواره ای به پیاده ای و هیچ فرد سالم و توانایی به ناتوانی کمک نخواهد کرد. جوان، از اسب پیاده شد و گفت درس بزرگی که امروز از تو آموختم، از همه ثروت هایی که می خواستم بدست آورم با ارزش تر است. تو به واقع عالم و عارف بزرگی هستی.
بیشتر مجالس و نشست های خانوادگی با گفتگوهایی همراه است که برای ایجاد تغییر در دیگران انجام می شود. همه می خواهند دیگری تغییر کند. کسی به تغییر خود نمی اندیشد. شوهر برای تغییر فکر و عمل همسرش تلاش می کند و زن نیز برای متحول ساختن شوهر خود تلاش می کند و این دو برای تربیت و تزکیه فرزندان و… امّا بهترین راه تغییر دیگران، ایجاد تغییر و تحول در افکار و رفتار خود می باش