✨از جمله ابعاد مهم معرفت و بصیرت دینی که در قرآن به آن توجه ویژه ای شده «تفکر و اندیشیدن» است. که در آیۀ چنین اشاره شده: «آیا در نفس خود تفکر نکردند که خدا آسمانها و زمین و هرچه در بین آنهاست همه را به حق و معین آفریده»?
(سورۀ روم/آیۀ 8)
?در این آیه بندگان به تدبیر و تفکر در مخلوقات آسمان و زمین ترغیب می کند می فرماید آیا این مردم در خلوت، پیش خود اندیشه و تعقل نمی نمایند تا بدانند چگونه آسمانها و زمین و آنچه را که در بین آنها است، تمام را به حق و حقیقت و با نظام کامل آفریده و برای هر آفریده ای مدت و سر رسید معینی مقرر داشته است.
?(تفسیر جامع/ج 5 ص 249)
در قران کریم حد و حدود ارتباط وتکلیف زن مسلمان در مواجهه با نامحرم را دریک جمله با معرفی زنان صالح، بیان کرده است و فرمده است:
?فالصّالِحِاتُ قِانِتِات حِافِظِات لِلْغَیْبِ.?
زنان صالح، در برابرشوهران مطیع و متواضعند و در غیاب آنها حافظ مال و ناموس آنهایند.
?زن شایسته از نظر قرآن، زنی است که در برابر شوهر (قانت) یعنی در آنچه مربوط به وظایف (زناشویی) است و نه چیزهای دیگر، مطیع و متواضع است. چنین زنی در غیاب شوهر، بستر و خانه و ثروت او را در معرض دستبرد خائنان قرار نمیدهد.❌
از آیه ی «هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن» چه می فهمیم؟
1.✅ تشبيه زن و شوهر به لباس يكديگر
قرآن زن و شوهر را لباس هم ميداند.
? لباس سومين نياز بشر است. اولين نياز بشر، اكسيژن است، كه دو سه دقيقه نباشد آدم ميميرد. دومين نياز بشر، غذا است. دو سه روز نباشد آدم ميميرد. سومين نياز بشر همسر است. همسر بعد از اكسيژن و غذا بيشترين نياز است و لذا قرآن ميفرمايد:
? «هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ»?
?علّت اصلی ورود به جهنّم، تبعیّت از شیطان است. امّا این پیروی اجباری نیست و انسان مخلص از وسوسههای شیطان خود را حفظ میكند.
✍قرآن كریم میفرماید:
اِنَّ عِبَادیِ لَیْسَ لَكَ عَلَیْهِمْ سُلْطَانٌ اِلاَّ مَنِ اتَّبْعَكَ مِنَ الْغَاویِنَ» هرگز تو را بر بندگان با اخلاص من غلبه نخواهد بود و اقتدار تو بر افراد نادان و گمراهی است كه پیرو تو میشوند.
سوره حجر، آیه ۴۲
کجایند مردان بی ا دعا ؟?
وقتی شهید مهدی باکری شهردار ارومیه بود، یک شب باران شدیدی بارید و سیل آمد، ایشان پا به پای دیگران در میان گل و لای کوچه ها که تا زیر زانو می رسید به کمک مردم سیل زده شتافت. در این بین آقا مهدی متوجه پیرزنی شد که با شیون و فریاد از مردم کمک می خواست…
?تمام اسباب و اثاثیه پیرزن در داخل زیر زمین خانه آب گرفته بود. آقا مهدی بی درنگ به داخل زیرزمین رفت و مشغول کمک به او شد. پیرزن به مهدی که مرتب در حال فعالیت بود نزدیک شد و گفت: خدا عوضت بده مادر، خیر ببینی. نمیدانم این شهردار فلان فلان شده کجاست تا شما رو ببینه و یکم از غیرت و شرف شما یاد بگیره. آقا مهدی خنده ای کرد و گفت: راست میگی مادر، کاش یاد می گرفت!
کاش شهدا را سر لوحه زندگی خودمان قرار میدادیم .