خیالپردازی جنسی در ضمیر ناخودآگاه ما شکل می گیرد، قدرت تخیّل رابطه جنسی، رابطه ی مستقیم با میزان شهوت هر شخص دارد که در زنان این امر بیشتر است.
بیشتر زنان طی یک رابطه جنسی خیالی، ارضاء می شوند و به آرامش درونی می رسند.
رویای رابطه جنسی و میل به نزدیکی، برخواسته از حالات درونی ماست، بطوری که گاهی آنقدر فکر و ذهن ما درگیر می کند که خود سبب مشکلات درونی و روحی می شود، در این حالت اگر این شهوت و هوس ارضاء نشود، موجب استرس و پریشانی و نهایتاً احساس حقارت و عدم اعتماد به نفس در شخص خواهد شد.
?سوال:
تخیّل شهوت بدون خروج منی چه حکمی دارد؟
✅پاسخ:
?آیت الله خامنه ای:
تحریک شهوت از طریق مذکور جایز نیست.
?آیت الله مکارم:
فکر گناه تا زمانی که منتهی به انجام گناه نشود، گناه محسوب نمی شود، ولی بی شک آثار نامطلوبی بر روح انسان می گذارد.
?آیت الله شبیری زنجانی:
حرام نیست اما اگر با تحریک کردن عضو باشد احتیاط در ترک است.
?آیت الله وحید:
بنابر احتیاطِ واجب، حرام است.
? آیت الله فاضل:
صرف تخیّل شهوت تا زمانی که عملا منجر به حرام و گناه نشود، گناه حساب نمی شود. لیکن تخیّل شهوانی، دل را سیاه می کند و زمینه گناه را فراهم می کند و بهتر است از تخیل شهوانی بدون قصد خروج منی نیز خودداری شود.
سایت مراجع
قیامت تــــــــــرس نداره!!
افرادی که مــؤمن بودن و کار
شایسته انجام دادن چون میدونن
چیکار کردن نمیترسن..!
?مثل کسی که میرهکارنامه
بگیره و خودش بهــتر میدونه چه
کرده … میدونه که نمـره هاش
خوبن و قـبوله … ان شاءالله که
هممون جزو همین دسته باشیم
به امـید اینکه همه معدلشون ۲۰
باشـــــه.
?
وقتی درگـــــیر هوسی
و چسبیدی به دنـــــیا خـ♡ـدا
هم نجاتت نمــیده چون
خـــودت نمیخــوای که نجات
پــــــــــــــــــــــــــــــــــیدا کنی.
دل تکونی از خونه تکونی
واجبتــره دلتـو بتکون
از حرفا ، بُغــضا و آدما دلتو
بتکون از هـر چی که تو اين
يک ســال … يـادش دلتو به
درد آورد از خاطره هايی که
گريههاش بيشتر از خندههاش
بـــــود.
خدا و حضرت زهرا مي سپارمتان
شهيد برونسي مي گفت:
اولين دفعه كه مي خواستم به جبهه بروم
براي خداحافظي به خانه آمدم
و ديدم كه خانمم حالت غش به او دست داده
و خيلي وضع ناجوري داشت.
مي گفت: بالاي سرش ايستادم
تا بالاخره به هوش آمد.
مادر زنمان هم بود.
مانده بوديم كه چه طوري
با اين وضعيت روحي و جسمي كه دارد
جريان رفتن جبهه را به او بگويم.
از طرفي مجبور بودم.
چون وقت داشت تند تند مي گذشت
و بايد خودم سريع به كارهايم مي رساندم.
بالاخره جريان را به خانمم گفتم.
تا خانمم جريان را شنيد
هم خودش و هم مادر خانم من گفت:
ما را با این وضعيت به كي مي سپاري؟
در اين موقعيت و شرايط اگر ما الان بيفتيم
چه كسي ما را به دكتر مي برد.
گفتم كه:
به خدا مي سپارم
و حضرت زهرا هم نگهدارتان هست.
قبل از اينكه از خانه برود
همان حالت مجدد به خانم ايشان
دست مي دهد
و خلاصه مجبور است كه اين خانم و خانواده
را به همين وضعيت با چند بچه رها كند
و خودش را به كاروان برساند.
مي گفت: بعد از مدتي كه در جبهه بودم
با خانواده ام تماس گرفتم
و ديدم كه خانواده خيلي خوشحال است.
تعجب كردم پرسيدم جريان چيست؟
خانمم جريان را اينگونه تعريف مي كردند،
مي گفتند: بعد از اين كه تو رفتي
در همان حالي كه من بي هوش بودم،
يك كبوتر سفيدي وارد خانه شد
و چند دور كنار خانه زد و كنار من نشست.
من حركت كردم و به هوش آمدم،
ديدم كه اين كبوتر است
و پرواز كرد و رفت
روي ديوار حياط روبروي همان در اتاق نشست.
بعد از مدتي دور حياط چرخي زد
و داخل اتاق آمد و دوري زد
و پرواز كرد و رفت
و گفت: از آن لحظه به بعد
تا همين الاني كه چند سال مي گذرد
و من در جبهه ها هستم خوشبختانه اين
مريضي سراغ خانمم نيامده است.
23اسفند سالگرد شهادت دلداده حضرت زهرا سلام الله علیها عبدالحسین برونسی است.
#شادی_روح_شهید_صلوات