22 دی 1397
?? سیره شهدا ?? در باشگاه کشتی بودیم. آماده می شدیم برای تمرین. ابراهیم هم وارد شد. چند دقیقه بعد یکی دیگر از دوستان آمد. تا وارد شد بی مقدمه گفت: ابرام جون، تیپ و هیکلت خیلی جالب شده! تو راه که اومدی دو تا دختر پشت سرت بودند. مرتب داشتند از تو حرف می… بیشتر »
نظر دهید »
22 دی 1397
?? سیره شهدا ?? در باشگاه کشتی بودیم. آماده می شدیم برای تمرین. ابراهیم هم وارد شد. چند دقیقه بعد یکی دیگر از دوستان آمد. تا وارد شد بی مقدمه گفت: ابرام جون، تیپ و هیکلت خیلی جالب شده! تو راه که اومدی دو تا دختر پشت سرت بودند. مرتب داشتند از تو حرف می… بیشتر »