وَ أَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ (فجر / آیه 16)
? ترجمه:
و اما هنگامي كه براي امتحان روزي را بر او تنگ بگيرد ماءيوس مي شود و مي گويد پروردگارم مرا خوار كرده!
روزی تنگ و بدگمانی به خدا؛ آیه می فرماید: انسان نادان تنگ شدن روزی بر خود را دلیل بر اهانت خداوند به او می داند! و نا امید می شود. از پروردگارش مى رنجد و ناخشنود مى شود، غـافـل از اینکه اینها همه وسـائل آزمـايش و امتحان او است ، امتحانى كه رمز پرورش و تـكـامـل انـسـان، و بـه دنبال آن سبب استحقاق ثواب، و در صورت مخالفت مايه استحقاق عذاب است . پس مطابق تعالیم قرآن، نه روی آوردن نعمت دليل بر نزدیکی به خدا است ، و نه رویگردانی نعمت دليل بـر دورى از حـق ، اينها مواد مختلف امتحانى است كه خداوند طبق حكمتش هر گروهى را بـه چیزی آزمايش مى كند، اين انسانهاى كم ظرفيتند كه گاه مغرور، و گاه ماءيوس مى شوند.
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُواْ نِعْمَةَ اللّهِ كُفْرًا وَ أَحَلُّواْ قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ * جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا وَبِئْسَ الْقَرَارُ (ابراهیم / آیات 28 و 29)
? ترجمه :
آیا ندیدى كسانى را كه نعمت خدا را به كفران تبدیل كردند، و قوم خود را به سراى نیستى و نابودى كشاندند؟! * (سراى نیستى و نابودى، همان) جهنم است كه آنها در آتش آن وارد مىشوند; و بد قرارگاهى است!
سرانجام کفران نعمت ها ؛ در اين آیات روى سخن به پيامبر است و مى فرمايد: آيا نديدى كسانى را كه نعمت خدا را تبديل به كفران كردند و خود را به سمت نابودی و نیستی کشاندند؟ مطابق تعالیم قرآنی کفران نعمت ها عذاب قطعی خداوند را به همراه دارد. اینجا صحبت از جهنم به عنوان عذاب کفران نعمت است. گر چه مفسران در این آیه با توجه به روایات نعمت مورد نظر را وجود پیامبر صلی الله علیه و آله و یا اهل بیت علیهم السلام معرفی کرده اند و از این رو عدم پذیرش ولایت آن ها را کفرانی بزرگ است، را منتهی به جهنم دانسته اند، اما به هر حال آیه کلی است و برای هر کفران نعمتی مصداق دارد.
لِيَجْزِيَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُوْلَئِكَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ (سبأ / آیه 4)
? ترجمه:
{قیامت بر پا می شود } تا كسانى را كه ایمان آورده و كارهاى شایسته انجام داده اند پاداش دهد; براى آنان مغفرت و روزى پرارزشى است!
رزق کریم در آخرت ؛ در این آیه خداوند به کسانی که ایمان آورده اند و عمل صاح انجام می دهند، آمرزش و رزق کریم وعده می دهد. مقدم داشتن (مغفرت ) بر (رزق كريم ) ممكن است به خاطر اين باشد كه بيشترين نگرانى مومنان از لغزشهائى است كه احتمالا داشته اند، لذا قبل از هر چيز خداوند از طريق بيان آمرزش به آنها آرامش خاطر مى بخشد، به علاوه تا با آب مغفرت الهى شستشو نشوند شايسته (رزق كريم ) و مقام كريم نخواهند بود. (رزق كريم ) به معنى هر روزى ارزشمندى است ، و گستردگى مفهوم آن به حدى است كه همه مواهب الهى را شامل مى شود، حتى (نعمتهائى كه هيچ چشمى نديده و هيچ گوشى نشنيده و از فكر كسى نگذشته است ). به تعبير ديگر بهشت با تمام نعمتهاى معنوى و ماديش در اين كلمه جمع است .
قَالُواْ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لَّنَا مَا لَوْنُهَا قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنّهَا بَقَرَةٌ صَفْرَاء فَاقِعٌ لَّوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِينَ (بقره / آیه 69)
? ترجمه:
گفتند: «از پروردگار خود بخواه که برای ما روشن سازد رنگ آن چگونه باشد؟ « گفت: خداوند میگوید: «گاوی باشد زرد یکدست، که رنگ آن، بینندگان را شاد و مسرور سازد.»
رنگ شادی آور؛ در یکی از آیات مربوط به قضیه گاو بنی اسرائیل نکته ای اشاره شده است که اثر رنگ ها را در روان انسان ها تأیید می کند. در این آیه پرسش بنی اسرائیل از موسی علیه السلام درباره رنگ گاوی که خداوند دستور قربانی آن را داده است پرسش می شود که در پاسخ موسی می گوید که خداوند می فرماید: رنگ زردی که باعث شادی نگاه کنندگان به آن می شود. یعنی نگاه کردن به رنگ زرد باعث شادی انسان می شود. هر چند امروزه بشر به این تأثیر رنگ ها در روان بشری رسیده است، اما بیان آن در زمان نزول قرآن بسیار جالب توجه است.
و َلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا (طه / آیه 115)
? ترجمه:
ما از آدم از قبل پيمان گرفته بوديم، اما او فراموش كرد، عزم استواري براي او نيافتيم!
عهد و پیمان نافرجام آدم؛ آیه مى فرمايد: ما از آدم قبلا عهد و پيمان گرفته بوديم ولى او فراموش كرد و بر سر پيمانش محكم نايستاد! بر مبنای روایات منظور از عهد فرمان خدا دائر به نزديك نشدن به درخت ممنوع است. اما (نسيان ) در اينجا مسلما به معنى فراموشى مطلق نيست ، زيرا در فراموشى مطلق مـلامتى وجود ندارد، بلكه يا به معنى ترك كردن است همانگونه كه در تعبيرات روزمره به كسى كه به عهد خودش وفا نكرده مي گوئيم گويا عهد خود را فراموش کردى . مـنـظـور از عزم در اينجا تصميم و اراده محكمى است كه انسان را در برابر وسوسه هاى نـيـرومند شيطان حفظ كند. به هر حال بدون شك آدم ، مرتكب گناهى نشد بلكه تنها ترك اولائى از او سر زد، چرا که دوران سكونت آدم در بهشت دوران تكليف نبود، بلكه يك دوران آزمايشى براى آماده شدن جهت زندگى در دنيا و پذيرش مسئوليت تكاليف بود.