آیه روز :
وَ إِذَا قِيلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنُطْعِمُ مَنْ لَوْ يَشَاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ (یس / آیه 47)
? ترجمه :
و هنگامي كه به آنها گفته شود از آنچه خدا به شما روزي كرده انفاق كنيد كافران به مومنان ميگويند آيا ما كسي را اطعام كنيم كه اگر خدا ميخواست او را اطعام ميكرد (پس خدا خواسته كه او گرسنه باشد) شما فقط در گمراهي آشكاريد.
مغالطه بخیلان؛ در این آیه خداوند روی یکی از موارد مهم لجاجت انسان های بی ایمان و بخیل انگشت می گذارد: که اگر کسی به آن ها بگوید انفاق کنید، می گویند کسی را اطعام کنیم که اگر خداوند می خواست خودش او را اطعام می کرد؟ اين همان منطق عوامانه اى است كه از ناحيه افراد خود خواه و بخيل مطرح مى شود كه مى گويند: اگر فلانى فقير است لابد كارى كرده كه خدا مى خواهد فقير بماند، و اگر ما غنى هستيم لابد عملى انجام داده ايم كه مشمول لطف خدا شده ايم ، بنا بر اين نه فقر آنها و نه غناى ما هيچكدام بى حكمت نيست !! غافل از اينكه جهان ميدان آزمايش و امتحان است ، خداوند يكى را با تنگدستى آزمايش مي كند، و ديگرى را با غنا و ثروت ، و گاه يك انسان را در دو زمان با اين دو در بوته امتحان قرار ميدهد كه آيا به هنگام فقر امانت و مناعت طبع و مراتب شكرگزارى را بجا مى آورد؟ يا همه را زير پا مى گذارد؟ و به هنگام غنا از آنچه در اختيار دارد در راه او انفاق ميكند يا نه ؟
?
يَحْسَبُونَ الْأَحْزَابَ لَمْ يَذْهَبُوا وَ إِنْ يَأْتِ الْأَحْزَابُ يَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُمْ بَادُونَ فِي الْأَعْرَابِ يَسْأَلُونَ عَنْ أَنْبَائِكُمْ وَ لَوْ كَانُوا فِيكُمْ مَا قَاتَلُوا إِلَّا قَلِيلًا (احزاب / آیه 20)
? ترجمه :
آنها گمان ميكنند هنوز لشكر احزاب نرفته اند، و اگر برگردند اينها دوست ميدارند در ميان اعراب باديه نشين پراكنده و پنهان شوند و از اخبار شما جويا گردند و اگر در ميان شما باشند جز كمي پيكار نميكنند.
ترس بی پایان از دشمن، نشانه نفاق و ضعف ایمان؛ در بخشی از آیات سوره احزاب خداوند به تفصیل سخن از منافقان می گوید. از جمله ویژگی های این قوم که از بی ایمانی آن ها به وعده های خدا و رسولش نشأت می گیرد، ترس بی پایان و فزاینده از دشمن است. آیه می فرماید : (آنها به قدرى وحشت زده شده اند كه بعد از پراكنده شدن احزاب و لشكريان دشمن تصور مى كنند هنوز آنها نرفته اند)! كابوس وحشتناكى بر فكر آنها سايه افكنده ، گوئى سربازان كفر مرتبا از مقابل چشمانشان رژه مى روند، شمشيرها را برهنه كرده و نيزه ها را به آنها حواله مى كنند! سپس خداوند اضافه مى كند: (اگر بار ديگر احزاب برگردند آنها دوست مى دارند سر به بيابان بگذارند و در ميان اعراب باديه نشين پراكنده و پنهان شوند و در آنجا بمانند و مرتبا از اخبار شما جويا باشند) در انتها نیز خداوند یادآوری می فرماید که اگر هم می ماندند، نفعی برای جامعه نداشتند، چون جز به مقدار کم نمی جنگیدند. این سخنان قرآن امروز هم کاملا در جامعه قابل مشاهده است. امروز هم در جامعه افرادی هستند که از جنگ نظامی و حتی اقتصادی دشمن بی نهایت می ترسند، به وقت جنگ اولین متواریان خواهند بود . اینگونه افراد اگر هم بمانند نفعی برای جامعه ندارند. این ها افراد سست ایمان و منافق جامعه هستند که جز آیه یأس خواندند و تخطئه مومنان و به هم ریختن جو جامعه کاری انجام نمی دهند!
وَ إِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآيَاتِنَا لَا يُوقِنُونَ (نمل / آیه 82)
? ترجمه :
هنگامي كه فرمان عذاب آنها رسد (و در آستانه رستاخيز قرار گيرند) جنبنده اي را از زمين براي آنها خارج ميكنيم كه با آنها تكلم ميكند و ميگويد: مردم به آيات ما ايمان نميآورند.
یک اتفاق خارق العاده ؛ آیه می فرماید هنگامی كه فرمان عذاب فرا مى رسد و آنها در آستانه رستاخيز قرار مى گیرند، جنبنده اى را از زمين ، براى آنان خارج مى كنيم كه با آنها سخن مى گويد، و سخنش اين است كه مردم به آيات خدا ایمان نمی آورند. منظور از صدور فرمان خدا تحقق مجازاتی است كه به آنها قول داده شده، يا وقوع رستاخيز و حضور نشانه هاى آن است، نشانه هائى كه با مشاهده آن هر كس تسلیم مى شود و يقين پيدا مى كند كه وعده هاى الهى هم حق بوده و قیامت نزدیک است. مطابق نظر مفسران رسالت جنبنده زمینی که در آستانه قیامت ظاهر می شود، این است که صفوف را از هم جدا مى كند و منكران و منافقان را از مؤ منان مشخص مى سازد. بدیهی است منکران با دیدن اين صحنه به خود مى آيند و از گذشته تاريك خويش پشيمان مى شوند ولى چه سود كه راه بازگشت بسته است . اما این جنبنده زمینی کیست ؟ در این زمینه دو خط تفسیر وجود دارد، بر اساس اولی که بیشتر در تفاسیر اهل سنت قابل مشاهده است، آن را يك موجود جاندار غير عادى از غير جنس انسان با شكلى عجيب دانسته اند، و براى آن عجائبى نقل كرده اند كه شبيه خارق عادات و معجزات انبياء است . اما خط تفسیری دوم که بر پایه روایات متعددی بیان شده است، او يك انسان قدرتمند و افشاگر است که معیار تشخیص حق از باطل و مومن از کافر و منافق خواهد بود. همین روایات تصریح دارند که این فرد کسی نیست جز امیرمومنان علی علیه السلام که هم در دنیا و هم در آخرت میزان تشخیص حق از باطل است. این مفسران اعتقاد دارند که این آیه و آیه بعد از آن از جمله آیاتی است که در آن مسئله رجعت طرح می شود. البته مفهوم این آیه و ارتباط کلمات آن با تفسیر مذکور و اساسا خود مسئله رجعت از پیچیدگی زیادی برخوردار است و نیاز به مطالعه و تعمق بیشتری دارد که در این مجال نمی گنجد.
لَهُمْ فِيهَا مَا يَشَاءُونَ خَالِدِينَ كَانَ عَلَى رَبِّكَ وَعْدًا مَسْئُولًا (فرقان / آیه 16)
? ترجمه :
هر چه بخواهند در آنجا براي آنها فراهم است، جاودانه در آن خواهند ماند، اين وعده اي است مسلم كه پروردگارت بر عهده گرفته است.
هر چه که می خواهند فراهم است؛ در این آیه خداوند تعابیر زیبایی درباره بهشت دارد. نخست اینکه هر چه بهشتتیان در بهشت می خواهند ، برایشان فراهم هست. نقطه مقابل جهنمیان که در قرآن درباره آن ها داریم، میان آنها و خواسته هایشان فاصله می افتد. دوم تأکید خداوند بر جاودانه بودن بهشت هست که خیلی مهم است. سعادت و جاودانگی، پاسخی به نیاز فطری انسان مبنی بر جاودانه زیستن است. نکته سوم هم این است که كلمه “مسئولا ” تاكيدى است بر حتمى بودن وعده خداوند، يعنى آنچنان اين وعده قطعى است كه مؤ منان مى توانند آن را از خدا مطالبه کنند، و درست به اين مى ماند كه ما به كسى وعده اى داده و در ضمن به او حق مى دهيم كه از ما طلبكارى نمايد.
آیه روز :
وَ إِسْمَاعِيلَ وَ إِدْرِيسَ وَ ذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ (انبیاء / آیه 85)
? ترجمه :
و اسماعيل و ادريس و ذا الكفل را (به ياد آور) كه همه از صابران بودند.
?صبر ، ویژگی کلیدی انبیاء و اولیاء الهی؛ خداوند به دنبال سرگذشت آموزنده (ايوب ) و صبر و شكيبائيش در برابر طوفان حوادث در آيات سوره انبیاء، اشاره به مقام شكيبائى سه نفر ديگر از پيامبران الهى كرده مى گويد: (اسماعیل ) و (ادريس ) و (ذا الکفل ) را به ياد آور كه همه آنها از صابران و شکیبایان بودند. در واقع رسیدن به مقامات بالای توحید و بندگی بدون صبر بر مشکلات و مصیبت ها امکان پذیر نیست، بنابراین صبر به معنای (کنترل نفس و احساسات در برابر حوادث مختلف) نقطه مشترک شخصیت تمامی انبیاء و اولیاء الهی است. از جمله این سه بنده خوب خدا که هر یک از آن ها در طـول عمر خود در برابر دشمنان و يا مشكلات طاقت فرساى زندگى صبر و مقاومت به خرج دادند و هرگز در برابر اين حوادث زانو نزدند و هر يك الگوئى بودند از استقامت و پايمردى .