#تفسیر ایه 30 و 31 سوره نور
تفسیر ایات 31 و 32 سوره نور
این دو آیه در باره پوشش و حجاب زنان در اسلام و محدوده آن است. و از آنجایی که تفسیر نمونه خلاصه و برداشتی از تفسیر های متعدد است به همین جهت تفسیر این دو آیه را از تفسیرنمونه ذکر می کنیم
تفسیر: مبارزه با چشم چرانى و ترک حجاب
این سوره در حقیقت سوره عفت و پاکدامنى و پاکسازى از انحرافات جنسى است، و بحثهاى مختلف آن از این نظر انسجام روشنى دارد، آیات مورد بحث که احکام نگاه کردن و چشمچرانى و حجاب را بیان مىدارد نیز کاملا به این امر مربوط است و نیز ارتباط این بحث با بحثهاى مربوط به اتهامات ناموسى بر کسى مخفى نیست.
نخست مىگوید:” به مؤمنان بگو چشمهاى خود را (از نگاه کردن به زنان نامحرم و آنچه نظر افکندن بر آن حرام است) فرو گیرند، و دامان خود را حفظ کنند” (قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ).
” یغضوا” از ماده” غض” (بر وزن خز) در اصل به معنى کم کردن و نقصان است و در بسیارى از موارد در کوتاه کردن صدا یا کم کردن نگاه گفته مىشود، بنا بر این آیه نمىگوید مؤمنان باید چشمهاشان را فرو بندند، بلکه مىگوید باید نگاه خود را کم و کوتاه کنند، و این تعبیر لطیفى است به این منظور که اگر انسان به راستى هنگامى که با زن نامحرمى روبرو مىشود بخواهد چشم خود را به کلى ببندد ادامه راه رفتن و مانند آن براى او ممکن نیست، اما اگر نگاه را از صورت و اندام او بر گیرد و چشم خود را پائین اندازد گویى از نگاه خویش کاسته است و آن صحنهاى را که ممنوع است از منطقه دید خود به کلى حذف کرده.
قابل توجه اینکه قرآن نمىگوید از چه چیز چشمان خود را فرو گیرند (و به اصطلاح متعلق آن فعل را حذف کرده) تا دلیل بر عموم باشد، یعنى از مشاهده تمام آنچه نگاه به آنها حرام است چشم برگیرند.
اما با توجه به سیاق آیات مخصوصا آیه بعد که سخن از مساله حجاب به میان آمده به خوبى روشن مىشود که منظور نگاه نکردن به زنان نامحرم است،
مفهوم آیه فوق این نیست که مردان در صورت زنان خیره نشوند تا بعضى از آن چنین استفاده کنند که نگاههاى غیر خیره مجاز است، بلکه منظور این است که انسان به هنگام نگاه کردن معمولا منطقه وسیعى را زیر نظر مىگیرد، هر گاه زن نامحرمى در حوزه دید او قرار گرفت چشم را چنان فرو گیرد که آن زن از منطقه دید او خارج شود یعنى به او نگاه نکند اما راه و چاه خود را ببیند و اینکه” غض” را به معنى کاهش گفتهاند منظور همین است
دومین دستور در آیه فوق همان مساله حفظ” فروج” است.
” فرج” چنان که قبلا هم گفتهایم در اصل به معنى” شکاف” و فاصله میان دو چیز است، ولى در اینگونه موارد کنایه از عورت مىباشد و ما براى حفظ معنى کنایى آن در فارسى کلمه” دامان” را به جاى آن مىگذاریم.
منظور از “حفظ فرج” به طورى که در روایات وارد شده است پوشانیدن آن از نگاه کردن دیگران است، در حدیثى از امام صادق ع مىخوانیم: کل آیة فى القرآن فیها ذکر الفروج فهى من الزنا الا هذه الایة فانها من النظر: ” هر آیهاى که در قرآن سخن از حفظ فروج مىگوید، منظور حفظ کردن از زنا است جز این آیه منظور از آن حفظ کردن از نگاه دیگران است”
و از آنجا که گاه به نظر مىرسد که چرا اسلام از این کار که با شهوت و خواست دل بسیارى هماهنگ است نهى کرده، در پایان آیه مىفرماید:” این براى آنها بهتر و پاکیزهتر است” (ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ).
سپس به عنوان اخطار براى کسانى که نگاه هوس آلود و آگاهانه به زنان نامحرم مىافکنند و گاه آن را غیر اختیارى قلمداد مىکنند مىگوید:” خداوند از آنچه انجام مىدهید مسلما آگاه است” (إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما یَصْنَعُونَ).
در آیه بعد به شرح وظائف زنان در این زمینه مىپردازد، نخست به وظائفى که مشابه مردان دارند اشاره کرده مىگوید:” و به زنان با ایمان بگو چشمهاى خود را فرو گیرند (و از نگاه کردن به مردان نامحرم خوددارى کنند) و دامان خود را حفظ نمایند” (وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ).
و به این ترتیب “چشم چرانى” همانگونه که بر مردان حرام است بر زنان نیز حرام مىباشد، و پوشانیدن عورت از نگاه دیگران، چه از مرد و چه از زن براى زنان نیز همانند مردان واجب است.
سپس به مساله حجاب که از ویژگى زنان است ضمن سه جمله اشاره فرموده:
1-” آنها نباید زینت خود را آشکار سازند جز آن مقدار که طبیعتا ظاهر است” (وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا ما ظَهَرَ مِنْها).
در اینکه منظور از زینتى که زنان باید آن را بپوشانند و همچنین زینت آشکارى که در اظهار آن مجازند چیست؟ در میان مفسران سخن بسیار است.
حق این است که ما آیه را بدون پیشداورى و طبق ظاهر آن تفسیر کنیم کو بنا بر این زنان حق ندارند زینتهایى که معمولا پنهانى است آشکار سازند هر چند اندامشان نمایان نشود و به این ترتیب آشکار کردن لباسهاى زینتى مخصوصى را که در زیر لباس عادى یا چادر مىپوشند مجاز نیست، چرا که قرآن از ظاهر ساختن چنین زینتهایى نهى کرده است.
2- دومین حکمى که در آیه بیان شده است که:” آنها باید خمارهاى خود را بر سینههاى خود بیفکنند “(وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبِهِنَّ).
” خمر” جمع” خمار” (بر وزن حجاب) در اصل به معنى پوشش است، ولى معمولا به چیزى گفته مىشود که زنان با آن سر خود را مىپوشانند (روسرى).
“جیوب” جمع “جیب” (بر وزن غیب) به معنى یقه پیراهن است که از آن تعبیر به گریبان مىشود و گاه به قسمت بالاى سینه به تناسب مجاورت با آن نیز اطلاق مىگردد.
از این جمله استفاده مىشود که زنان قبل از نزول آیه، دامنه روسرى خود را به شانهها یا پشت سر مىافکندند، به طورى که گردن و کمى از سینه آنها نمایان مىشد، قرآن دستور مىدهد روسرى خود را بر گریبان خود بیفکنند تا هم گردن و هم آن قسمت از سینه که بیرون است مستور گردد.
3- در سومین حکم مواردى را که زنان مىتوانند در آنجا حجاب خود را برگیرند و زینت پنهان خود را آشکار سازند با این عبارت شرح مىدهد:
آنها نباید زینت خود را آشکار سازند (وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ).
” مگر (در دوازده مورد):
1- براى شوهرانشان” (إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ)
2-” یا پدرانشان” (أَوْ آبائِهِنَّ) 3-” یا پدران شوهرانشان” (أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ)
4-” یا پسرانشان” (أَوْ أَبْنائِهِنَّ).
5-” یا پسران همسرانشان” (أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ).
6-” یا برادرانشان” (أَوْ إِخْوانِهِنَّ).
7-” یا پسران برادرانشان” (أَوْ بَنِی إِخْوانِهِنَّ).
8-” یا پسران خواهرانشان” (أَوْ بَنِی أَخَواتِهِنَّ).
9-” یا زنان هم کیششان” (أَوْ نِسائِهِنَّ).
10-” یا بردگانشان” (کنیزانشان) (أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ).
11-” یا پیروان و طفیلیانى که تمایلى به زن ندارند” (افراد سفیه و ابلهى که میل جنسى در آنها وجود ندارد) (أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ).
12-” یا کودکانى که از عورات زنان (امور جنسى) آگاه نیستند” (أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلى عَوْراتِ النِّساءِ).
4- و بالآخره چهارمین حکم را چنین بیان مىکند:” آنها به هنگام راه رفتن پاهاى خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود” (و صداى خلخالى که بر پا دارند به گوش رسد) (وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ).
آنها در رعایت عفت و دورى از امورى که آتش شهوت را در دل مردان شعله ور مىسازد و ممکن است منتهى به انحراف از جاده عفت شود، آن چنان باید دقیق و سختگیر باشند که حتى از رساندن صداى خلخالى را که در پاى دارند به گوش مردان بیگانه خود دارى کنند، و این گواه باریک بینى اسلام در این زمینه است.
و سرانجام با دعوت عمومى همه مؤمنان اعم از مرد و زن به توبه و بازگشت به سوى خدا آیه را پایان مىدهد، مىگوید:” همگى به سوى خدا باز گردید اى مؤمنان!، تا رستگار شوید” (وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ).
[1] تفسیر نمونه، ج14، ص 436 - 445.