دعا کردن بهلول
08 شهریور 1398
دعا کردن بهلول
فردي چند گردو به بهلول داد و گفت :
بشکن وبخور وبراي من دعا کن.
بهلول گردوها را شکست و خورد اما دعا نکرد.
آن مرد گفت :
گردوها را مي خوري نوش جان ، ولي من صداي دعاي تو را نشنيدم..
بهلول گفت :
مطمئن باش اگر در راه خدا داده اي، خدا خودش صداي شکستن گردوها را شنيده است.
تو بندگي چو گدايان به شرط مزدمکن
که خواجه خود روش بنده پروري داند.