عرفان
11 بهمن 1400
عارفے را گفتند :
فلانی قادر است پرواز کند
گفت :اینکه مهم نیست
مگس هم میپرد
گفتند :فلانے را چه میگویے؟
روی آب راه میرود !گفت :اهمیتیے ندارد
تکه ای چوب نیز همین کار را میکند.
گفتند :پس از نظر تو شاهکار چیست ؟
گفت :اینکه در میان مردم زندگے کنے ولے هیچگاه به کسے زخم زبان نزنے ،دروغ نگویے ،کلک نزنے و سو استفاده نکنے و کسے را از خود نرنجانے “این شاهکار است”