سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَ مَأْوَاهُمُ النَّارُ وَ بِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمِينَ (آل عمران / آیه 151)
? ترجمه:
به زودي در دلهاي كافران به خاطر اينكه بدون دليل چيزهائي را براي خدا شريك قرار دادند، رعب و ترس ميافكنيم و جايگاه آنها آتش است و چه بد جايگاهي است جايگاه ستمكاران.
ترسی در دل دشمنان؛ پس از شکست مسلمانان در احد، ابوسفیان و لشکریانش که هنوز از اطراف مدینه خیلی دور نشده بودند، گفتند: مسلمان ها نابود شدند و باقیمانده آنان گریختند، خوب است بازگردیم و آنها را ریشه کن کنیم.ولی خداوند آنچنان ترس و وحشتی در دل آنان افکند که مانند شکست خوردگان به مکّه بازگشتند، چون نگران حمله مسلمانان بودند. همواره خداوند، مسلمانان را با القای ترس بر قلب دشمن یاری می کند. چرا که تکیه به غیر خدا، شرک و عامل ترس است. همان گونه که ایمان و یاد خدا عامل اطمینان می باشد. امروز هم بسیاری از رفتارهای عجیب دشمنان تنها با این ترس قابل توجیه است.
ایمان و استقامت دو عامل سعادت
??⚜️⚜️??
? إنَّ الَّذِینَ قَالُواْ رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُواْ تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَآئِکَةُ أَلَّا تَخَافُواْ وَلَا تَحْزَنُواْ وَأَبْشِرُواْ بِالْجَنَّةِ الَّتِى کُنتُمْ تُوعَدُونَ
⚡️ همانا کسانى که گفتند: پروردگار ما خداست، پس بر این عقیده مقاومت نمودند،
⚡️ فرشتگان بر آنان نازل مى شوند و مى گویند: نترسید و غمگین مباشید و بشارت باد بر شما به بهشتى که پى در پى وعده داده مى شدید.
➖➖?➖➖?➖➖
?? ایمان و استقامت دو عامل سعادت هستند که در آیه با تعبیر جامع مورد تاکید قرار گرفته اند.
?? بسیارند کسانی که دم از ایمان می زنند اما در عمل استقامت ندارد و افرادی سست و ناتوان اند که وقتی در مقابل طوفان سختی ها قرار می گیرند، ایمان خود را فراموش می کنند و هنگامی که منافقان به خطر می افتند ایمان ضعیف و مختصر را نیز از دست می دهند.
?? پس ایمان به خداوند یگانه و استقامت، موجب رضایت خداوند می شود.
و َبَرًّا بِوَالِدَيْهِ و َلَمْ يَكُنْ جَبَّارًا عَصِيًّا (مریم / آیه 14)
? ترجمه:
او {یحیی} نسبت به پدر و مادرش نيكوكار بود و جبار (و متكبر) و عصيانگر نبود.
صفات برجسته یحیی؛ از شخصیت هایی که در قرآن خداوند او را می ستاید، یحیی پیامبر است. از جمله در آیاتی خداوند از موهبت های خود به او و صفات برجسته اس سخن می گوید تا مخاطب بداند که چرا این شخصیت نزد خداوند اینقدر جایگاه والایی دارد و همین باعث شود که این صفات را در خود ایجاد نماید. در این آیه خدا سه صفت به یحیی نسبت می دهد، نیکی به پدر و مادر، جبار (خود برتر بین و ستمگر) نبودن، عصبانگر و آلوده به گناه و سرکشی نبودن. این آیه از مواردی است که اهمیت نیکی به پدر و مادر را در تعالی انسان نزد خدا نشان می دهد.
قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ آتَانِي مِنْهُ رَحْمَةً فَمَنْ يَنْصُرُنِي مِنَ اللَّهِ إِنْ عَصَيْتُهُ فَمَا تَزِيدُونَنِي غَيْرَ تَخْسِيرٍ (هود / آیه 63)
? ترجمه :
گفت: اي قوم من! آيا اگر من دليل آشكاري از پروردگارم داشته باشم و رحمت او به سراغ من آمده باشد (مي توانم از ابلاغ رسالت او سرپيچي كنم) اگر من نافرماني او كنم چه كسي ميتواند مرا در برابر وي ياري دهد؟ بنابراين (سخنان) شما چيزي جز اطمينان به زيانكار بودنتان بر من نميافزايد.
نظر مردم یا خدا ؟؛ بسیار پیش می آید که جامعه ما را به سویی پیش ببرد که نافرمانی خدا بکنیم. یعنی یا از ترس جامعه و یا برای خوش آمد جامعه. این مسئله به شکل خیلی حاد ترش برای پیامبران خدا وجود داشته است. چون آن ها یک نفره به سراغ جامعه ای می رفتند و مبانی اعتقادی جامعه را زیر سوال می بردند. در بسیاری موارد چون پیامبران انسان های نیکوکار و خوش سابقه ای بودند، اولین واکنش جامعه مذاکره بود تا با نفوذ خود روی شخصیت پیامبر او را از مسیری که می رود باز دارند. در اینجا پاسخ صالح پیامبر را به درخواست قومش برای ترک دعوتش می بینید. او اشاره ای به رحمت خدا به خودش می فرماید و تاکید می کند که هیچ چیزی از جمله پذیرش و تحسین جامعه به این نمی ارزد که با عصیان خدا، راه را برای دریافت عذاب الهی باز کرد.
قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ آتَانِي مِنْهُ رَحْمَةً فَمَنْ يَنْصُرُنِي مِنَ اللَّهِ إِنْ عَصَيْتُهُ فَمَا تَزِيدُونَنِي غَيْرَ تَخْسِيرٍ (هود / آیه 63)
? ترجمه :
گفت: اي قوم من! آيا اگر من دليل آشكاري از پروردگارم داشته باشم و رحمت او به سراغ من آمده باشد (مي توانم از ابلاغ رسالت او سرپيچي كنم) اگر من نافرماني او كنم چه كسي ميتواند مرا در برابر وي ياري دهد؟ بنابراين (سخنان) شما چيزي جز اطمينان به زيانكار بودنتان بر من نميافزايد.
نظر مردم یا خدا ؟؛ بسیار پیش می آید که جامعه ما را به سویی پیش ببرد که نافرمانی خدا بکنیم. یعنی یا از ترس جامعه و یا برای خوش آمد جامعه. این مسئله به شکل خیلی حاد ترش برای پیامبران خدا وجود داشته است. چون آن ها یک نفره به سراغ جامعه ای می رفتند و مبانی اعتقادی جامعه را زیر سوال می بردند. در بسیاری موارد چون پیامبران انسان های نیکوکار و خوش سابقه ای بودند، اولین واکنش جامعه مذاکره بود تا با نفوذ خود روی شخصیت پیامبر او را از مسیری که می رود باز دارند. در اینجا پاسخ صالح پیامبر را به درخواست قومش برای ترک دعوتش می بینید. او اشاره ای به رحمت خدا به خودش می فرماید و تاکید می کند که هیچ چیزی از جمله پذیرش و تحسین جامعه به این نمی ارزد که با عصیان خدا، راه را برای دریافت عذاب الهی باز کرد.