وای از اون روزایی که دل آدم میگیره. دنیا با همه بزرگیش برات قفس میشه. تو شهر بزرگ باشی یا تو شهر کوچیک، تو کوه باشی یا تو بیابون، فرقی نداره، دنیا برات زندون شده. مثل این که اصلاً روحت تو دنیا جا نمیشه، میخواد پر بکشه بره همون جایی که ازش اومده. از دست این دنیای خاکی و آدمهاش و دوز و کلکهاشون خسته شده. خدا هم میدونسته بعضی وقتها دل بندههاش میگیره، واسه همین تو قرآن گفته:
وَ ضاقَتْ عَلَیْکُمُ الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ
و زمین با همه وسعتش بر شما تنگ شد
(بخشی از آیه 25 توبه)
وای از اون روزایی که دل آدم میگیره. دنیا با همه بزرگیش برات قفس میشه. تو شهر بزرگ باشی یا تو شهر کوچیک، تو کوه باشی یا تو بیابون، فرقی نداره، دنیا برات زندون شده. مثل این که اصلاً روحت تو دنیا جا نمیشه، میخواد پر بکشه بره همون جایی که ازش اومده. از دست این دنیای خاکی و آدمهاش و دوز و کلکهاشون خسته شده. خدا هم میدونسته بعضی وقتها دل بندههاش میگیره، واسه همین تو قرآن گفته:
وَ ضاقَتْ عَلَیْکُمُ الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ
و زمین با همه وسعتش بر شما تنگ شد
(بخشی از آیه 25 توبه)
سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَ مَأْوَاهُمُ النَّارُ وَ بِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمِينَ (آل عمران / آیه 151)
? ترجمه:
به زودي در دلهاي كافران به خاطر اينكه بدون دليل چيزهائي را براي خدا شريك قرار دادند، رعب و ترس ميافكنيم و جايگاه آنها آتش است و چه بد جايگاهي است جايگاه ستمكاران.
کفر و ترس ؛ خداوند در این آیه وعده یاری کردن به وسیله رعب را در آینده می دهد. ضمن اینکه منشأ این ترس را شرک کافران معرفی می کند. در انتهای جنگ احد با اینکه مسلمانان شکست خورده بودند و انتظار می رفت که مشرکان بر باقیمانده لشکر آن ها بتازند و غنیمت جمع کنند و شهر را غارت نمایند، اما خداوند ترس و وحشت عجيبى در دلهاى آنها افكند، به طوری که مانند شکست خورده ها به مکه بازگشتند. این مسئله بسیار در طول تاریخ اتفاق افتاده است که خداوند مسلمانان را با ترس کافران از آن ها یاری کرده است. کوچکترین تحرکی در اردوگاه مسلمانان بیشتر از آنچه که فکرش را بکنیم آن ها را می ترساند. به طوری که قید رویارویی با مسلمانان را هم می زنند. هر چقدر هم که از شوکت و توان نظامی برخوردار باشند. شاید دلیل این ترس این است که آن ها بر خلاف مسلمانان که به خدا توکل می کنند، تکیه گاهی در زندگی برای این امور مهم ندارند. بنابراین در چنین رویارویی ها آن ها همیشه فرسنگها با موفقیت و پیروزی فاصله دارند. چون ترس برادر مرگ است!
خواب عجب نعمتیه! آدمو میبره یه دنیای دیگه. خواب به آدم میگه به جز این دنیا یه دنیای دیگه هم هست. بعضی وقتها از آینده خبر میده، بعضی وقتها بهت الهام میکنه. اما همه خوابها اینطور نیستن. بعضیهاشون بی سر و ته هستن که نباید بهشون اعتماد کرد. خوابهایی بی سر و ته بیشتر اول شب میان سراغ آدم یا وقتی با شکم پر میخوابیم! البته تشخیص خواب معنیدار از خواب بیارزش کار هر کسی نیست و متخصص داره. قرآن خیلی زیبا گفته:
أَضْغاثُ أَحْلامٍ
خوابهای پریشان و پراکنده
(بخشی از آیه 44 یوسف)
بسم الله الرحمن الرحیم
قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَ اشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْبًا وَ لَمْ أَكُنْ بِدُعَائِكَ رَبِّ شَقِيًّا (مریم / آیه 4)
? ترجمه:
{زکریا } گفت پروردگارا! استخوانم سست شده و شعله پيري تمام سرم را فرا گرفته و من هرگز در دعاي تو از اجابت محروم نميشدم.
? زیبایی های دعا کردن زکریا؛ این آیه متن دعای زکریا به درگاه الهی را بیان می فرماید. ابتدا زکریا عرضه می کند : (و شعله های پیری تمام موهای سر مرا فرا گرفته است ) تشبيه آثار پيرى به شعله اى كه تمام سر را فرا مى گيرد، تشبيه جالبى است زيرا از يكسو خاصيت شعله آتش اين است كه زود گسترده مى شود و هر چه در اطراف آنست فرا مى گيرد، و از سوى ديگر شعله هاى آتش درخشندگى خاصى دارد و از دور جلب توجه مى کند، و از سوى سوم هنگامى كه آتش محلى را فرا گرفت چيزى كه از آن باقى مى ماند همان خاكسترها است . سپس زکریا از سابقه خود در دعا کردن می گوید : تو همواره در گذشته مرا به اجابت دعاهايم عادت دادى و هيچگاه محرومم نساخته اى ، اكنون كه پير و ناتوان شده ام سزاوارترم كه دعايم را اجابت فرمائى و نوميد بازنگردانى . کاملا مشخص است دعا کردن زکریا سراسر فروتنی، شکر و امید در برابر خدا است. برخلاف خیلی از ما که هنگام دعا کردن برای خداوند گردن کلفتی می کنیم، ناسپاسیم و مانند طلبکاران با خداوند سخن می گوییم (انگار که هرگز برای ما کاری نکرده است!) و از همه بدتر خیلی اوقات به خداوند بد گمان هستیم! یعنی با خود فکر می کنیم که خدا نمی تواند یا اگر هم بتواند برای ما کاری نخواهد کرد! جالب است که بعد از چنین دعایی توقع استجابت هم داریم!