بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي تَكْذِيبٍ (بروج / آیه 19)
? ترجمه:
بلكه كافران پيوسته مشغول تكذيب حقند.
همیشه در حال تکذیب حق؛ آیه می فرماید چنان نيست كه نشانه هاى حق بر كسى مخفى و پنهان باشد، لجاجت و عناد کافران اجازه نمى دهد كه راه را پيدا كنند، و در طريق حق گام بگذارند. تعبير بـه (بل) براى اشاره ای به آیات قبل است که در آن ها از فرعون و ثمود سخن گفته شده است. گويى اشاره به اين است كه اين گروه مشركان زمان پیامبر از قوم فرعون و ثمود هم بدتر و لجوجترند، دائما مشغول تكذيب و انكار حق هستند، و از هر وسيله براى اين مقصود بهره مى گيرند.
قَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ( اعراف / آیه 60)
? ترجمه:
(ولي) اشراف قومش به او { نوح}گفتند: ما تو را در گمراهي آشكاري مي بينيم!
در چشم مردم؛ قرآن همیشه روی وجود طبقه خاصی از جامعه که در برابر دعوت پیامبران مختلف قرار می گرفتند، تاکید می کند و این طبقه را “ملا” می نامد. ملا معمولا به جمعيتى گفته مي شود كه قدرت سیاسی و یا شكوه ظاهرى و اشرافیت آنها چشم مردم را پر مي كند. زيرا ماده اصلى اين لغت به معنى پر كردن است، و در قرآن مجيد اين تعبير بيشتر در مورد جمعيت هاى خودخواه و خودكامه اى كه ظاهرى آراسته، و باطنى آلوده دارند، به کار رفته است. این ها کسانی هستند که نگاه جامعه به آن ها است و طبیعتا تاثیر گذاری بسیاری روی جامعه دارند. امروزه هم نخبگان سیاسی، اقتصادی و حتی فرهنگی جامعه که تریبون در اختیار دارند و مردم رفتارشان را رصد می کنند و از آن ها تاثیر می پذیرند، ملا جامعه هستند. چه غم انگیز که در طول تاریخ این طبقه، خط مقدم مبرد با پیامبران و ارزش های دینی بودند و پیامبران و پیروانشان را گمراه می خواندند.
أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَكُوا و َلَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جَاهَدُوا مِنْكُمْ و َلَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ و َلَا رَسُولِهِ وَلَا الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً و َاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ (توبه / آیه 16)
? ترجمه:
آيا گمان كرديد كه (به حال خود) رها ميشويد در حالي كه هنوز آنها كه از شما جهاد كردند و غير از خدا و رسولش را محرم اسرار خويش انتخاب ننمودند (از ديگران) مشخص نشده اند (بايد آزمون شويد و صفوف از هم جدا شود) و خداوند به آنچه عمل ميكنيد آگاه است.
با بیگانه همراز نشوید؛ خدا در این آیه بار دیگر بر انجام امتحان جهت روشن شدن عیار ایمان افراد تاکید می فرماید. سپس به دو ملاک قبولی اشاره می کند. نخست جهاد در راه خدا، دوم ترك هر گونه رابطه و همكارى با منافقان و دشمنان، كه اولى دشمنان خارجى را بيرون مى راند و دومى دشمنان داخلى و خارجی را. (ولیجه) به كسى گفته مى شود كه محرم اسرار و گرداننده كارهاى انسان است. پس اینکه انسان با مخالفان دین خدا چه داخلی باشد و چه خارجی هایی که از در دوستی در می آیند، همراز نشود و به ایشان اعتماد نکند، اهمیتی هم تراز با جهاد در راه خدا دارد و شرط موفقیت در امتحان ایمان است.
وَ كَمْ قَصَمْنَا مِنْ قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً وَ أَنْشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِينَ (انبیاء / آیه 11)
? ترجمه:
چه بسيار مناطق آباد ستمگري را كه ما درهم شكستيم و بعد از آنها قوم ديگري روي كار آورديم.
تهدیدهای خداوند را باید جدی گرفت؛ باید توچه داشت ، معمولا کسانی که مخاطب عتاب پیامبران بودند، با توجه به مهلت هایی که خداوند در طول زندگی شان به آن ها داده بود، وعده های پیامبران به عذاب الهی را جدی نمی گرفتند. این در حالی است که تاریخ سرشار از سرگشت اقوامی است که در اوج قدرت و هیبت به وسله چیزی که فکرش را نمی کردند گرفتار و یا حتی نابود شدند. این حقیقتی است که قرآن در آیات مختلفی آن را یادآوری می کند و آن نابودی ها را به ارائه الهی مرتبط می نماید. امروز هم همین طور است. منتها برخی از نابودی ها تدریجی و پنهان رخ می دهد. اینچنین است که انسانی که در عذاب الهی غرق است و دست و پا می زند، متوجه آن نیست و این هم بدبختی دیگری برای انسان های شقی این دوره و زمانه است.
فَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنَا قَالُوا لَوْلَا أُوتِيَ مِثْلَ مَا أُوتِيَ مُوسَى أَ وَ لَمْ يَكْفُرُوا بِمَا أُوتِيَ مُوسَى مِنْ قَبْلُ قَالُوا سِحْرَانِ تَظَاهَرَا و َقَالُوا إِنَّا بِكُلٍّ كَافِرُونَ (قصص / آیه 48)
? ترجمه:
هنگامي كه حق از نزد ما براي آنها آمد گفتند چرا مثل همان چيزي كه به موسي داده شد به اين پيامبر اعطا نگرديده است ؟ مگر بهانه جوياني همانند آنها معجزاتي را كه در گذشته به موسي داده شد، انكار نكردند و گفتند اين دو (موسي و هارون) دو نفر ساحرند كه دست بدست هم داده اند (تا ما را گمراه كنند) و ما به هر يك از آنها كافريم؟!
بهانه هایی برای نپذیرفتن حق؛ همواره خط فکری مقابل انبیاء و دین بهانه هایی برای نپذیرفتن حق می تراشیدند. در این آیه خداوند یادوری می فرماید که چگونه افراد با مقایسه میان پیامبر صلی الله علیه و آله و موسی علیه السلام برای زیر سوال بردن رسالت ایشان بهانه جویی می کردند. می گفتند چرا پیامبر معجزاتی مانند موسی ندارد. حال آنکه در زمان خود موسی نیز با وجود این معجزات ایمان نمی آوردند و این معجزات را سحر می خواندند! بنابراین راه بهانه جویی همیشه باز بوده و هست.