بهانه هایی برای نپذیرفتن حق
فَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنَا قَالُوا لَوْلَا أُوتِيَ مِثْلَ مَا أُوتِيَ مُوسَى أَ وَ لَمْ يَكْفُرُوا بِمَا أُوتِيَ مُوسَى مِنْ قَبْلُ قَالُوا سِحْرَانِ تَظَاهَرَا و َقَالُوا إِنَّا بِكُلٍّ كَافِرُونَ (قصص / آیه 48)
? ترجمه:
هنگامي كه حق از نزد ما براي آنها آمد گفتند چرا مثل همان چيزي كه به موسي داده شد به اين پيامبر اعطا نگرديده است ؟ مگر بهانه جوياني همانند آنها معجزاتي را كه در گذشته به موسي داده شد، انكار نكردند و گفتند اين دو (موسي و هارون) دو نفر ساحرند كه دست بدست هم داده اند (تا ما را گمراه كنند) و ما به هر يك از آنها كافريم؟!
بهانه هایی برای نپذیرفتن حق؛ همواره خط فکری مقابل انبیاء و دین بهانه هایی برای نپذیرفتن حق می تراشیدند. در این آیه خداوند یادوری می فرماید که چگونه افراد با مقایسه میان پیامبر صلی الله علیه و آله و موسی علیه السلام برای زیر سوال بردن رسالت ایشان بهانه جویی می کردند. می گفتند چرا پیامبر معجزاتی مانند موسی ندارد. حال آنکه در زمان خود موسی نیز با وجود این معجزات ایمان نمی آوردند و این معجزات را سحر می خواندند! بنابراین راه بهانه جویی همیشه باز بوده و هست.