26 فروردین 1403
محبت ها هیچوقت فراموش نمیشن محبت کردی اونقدر میچرخه تا یه روزی یه جایی که روحتم خبر نداره بهت برمیگرده #محبت کن بی توقع … بیشتر »
نظر دهید »
22 فروردین 1403
منتظر نباشید دریا آرام شود تا سفر خود را شروع کنید. روحیه یک جنگجو را داشته باشید و تا زمانی که به هدفتان نرسیدهاید آرام نگیرید. تلاش کنید . برای موفق شدن باید ریسک پذیر بود و خطر کرد. باید از منطقه آرامش خود بیرون بیایید و موقعیتهای جدید را تجربه… بیشتر »
21 فروردین 1403
زنی به قصد آن که شوهرش را احمق کند، به یاری پیرزنی، کله خری به دست آورد و در حیاط خانه مشغول بیرون آوردن مغز خر بود تا به خورد شوهرش بدهد که شوهر از در وارد شد و از زن در مورد کله خر پرسید. زن گفت: «چیزی نیست. این کله خر در منقار کلاغی بود که از بالای… بیشتر »
19 فروردین 1403
امروز آنقدر سرگرم دوست داشتن زندگی باش که هیچ فرصتی برای نفرت نداشته باشی هر روز فرصتی تازه است تا بهتر از دیروز باشی🦋 بیشتر »
16 فروردین 1403
✍️ گاهی برای رسیدن به آرامش، باید از خیلی چیزها گذشت 🔹ما آرزو کردیم و نپذیرفتیم که قرار نیست به تمام آرزوهایمان برسیم. 🔸ما آدمها را دوست داشتیم و نپذیرفتیم که قرار نیست همه دوستمان داشته باشند. 🔹ما روزهای خوب میخواستیم و نپذیرفتیم که قرار نیست تمام… بیشتر »
13 فروردین 1403
تو مسیرت را مشخص کن و قایق زندگی ات را به دریا بینداز ایمانت را به خداوند برای همراهی در طوفان ها و تلاطم ها تبدیل به یقین کن حالا با تمام وجود پارو بزن خداوند هدایتگر قایق تو خواهد بود؛ به خداوند اعتماد و حرکت کن… بیشتر »
07 فروردین 1403
یاد بگیریم وقتی اشتباهی ازمون سر زد عذرخواهی کنیم، و یاد بگیریم وقتی کسی از ما عذر خواهی کرده بهش احترام بگذاریم! عذر خواهی نشانه ضعف نیست، نشانه ی شخصیت و شعوره … بیشتر »
06 فروردین 1403
هميشه اين جمله را با خودت تكرار كن: ««من مستحق آرامشم»» ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ؛ منوط به ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻥ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻧﮑﻦ! و ﺑﺪ ﺑﻮﺩﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ؛ ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ﺑﺪ ﺑﻮﺩﻥ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺗﻮﺟﯿﻪ ﻧﮑﻦ! ﻣﺎ ﺁینه ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ، ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﻢ… ﻣﺸﮏ ﺭﺍ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺗﻮ ﺭﺍ ﯾﮏ ﻋﯿﺐ ﻫﺴﺖ، ﺑﺎ ﻫﺮ ﮐﻪ ﻧﺸﯿﻨﯽ، ﺍﺯ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺷﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ… بیشتر »
04 فروردین 1403
🔹زن مشغول درستکردن تخممرغ برای صبحانه بود. 🔸شوهرش سراسیمه وارد آشپزخانه شد و داد زد: مواظب باش، مواظب باش، یه کم بیشتر کره توش بریز. 🔹وای خدای من، خیلی درست کردی. حالا برش گردون. زود باش، شعله رو کم کن، باید بیشتر کره بریزی. 🔸وای خدای من از کجا… بیشتر »
03 فروردین 1403
🌸🍃🌸🍃 روزی یک کشتی پراز عسل در ساحل لنگر انداخت وعسلها درون بشکه بود… پیرزنی آمد که ظرف کوچکی همراهش بود و به بازرگان گفت: از تو میخواهم که این ظرف را پر از عسل کنی. تاجر نپذیرفت وپیرزن رفت… سپس تاجر به معاونش سپرد که آدرس آن خانم را پیدا… بیشتر »